وایییییییییییییییییییییییییییی خدا
خدا
خدا
دردم رو به شما نگم به کی بگم؟
خداجونم بنده ات رو می بینید؟
خدایا واسش هیچی مهم نیست؟؟؟؟؟؟
محمد رو می گم خداجونم چرا براش هیچی مهم نیست؟
گذشته- حرفاش- دل من- گریه هام- شکستگیمو.......
خدا خدا خدا
چرا اینقد بی رحم اومده می گه خب دیگه من می رم سر خونه و زندگیم و دنبال عشق واقعیم
اصلا چرا اومده به من می گه
می خواد بره خب بره چرا بازم میاد سراغم؟؟؟!
خدا منم می بینید؟
واسه چی دلم شکسته چرا گریه می کنم؟
چرا خوشحال نیستم؟
وقتی متوجه ی اشتباهم شدم وقتی فهمیدم محمد آدمی که فکر می کردم نیست
وقتی فهمیدم راهم غلطه
وقتی راه درست رو پیدا کردم و از بی راهه پام رو گذاشتم توی راه درست و اصلی و
فهمیدم باید عاشق شما باشم نه بنده ی شما
وقتی فهمیدم همه چی دست شماست
وقتی فهمیدم اصل شمایید
دیگه چرا گریه؟ چرا دلتنگی؟ چرا پریشونی؟
خدایا فاصلت تا من خودت گفتی که کوتاهه
از اینجا که من ایستادم چقد تا آسمون راهه
می خوام عاشق بشم اما تب دنیا نمیذاره
سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
سلام عزیزم
اول از هر چیز خوشحالم از این که باهات اشنا شدم
ببین عزیزم
به قول خودت اینجا یه دنیای مجازیه ...
منم قبول دارم
ولی هر کسی که نماز بخونه دلیل بر این نیست که راست میگه..
هست؟؟؟؟
خودت چی قبول داری اینو ...
سلام خانومی عشق من اشتباه بوده
عشق تو اشتباه بوده
اصلا عشق همه اشتباهه.....
اصلا عشق مال تو قصه هاست.....
خانومی چند سالته؟؟؟